یه شب بارونی توی همون کافه گفتی دوست دارم بی حد و اندازه
دیگه تمومه هرچی بهم گفتی دروغه اون که عاشق باشه هیچوقت از پیش عشقش نمیره
تا قبولش میکنی ردت کنه حالتو بگیره و بدت کنه بره
از شهرت به یک شهر دیگه هی اسیر رفت و آمدت کنه
تو رسیدی که تموم شه همه دلبستگیام تو همونی که میتونی ببری خستگیام
تو دلت عاشق بارونه مث دستای من کی نمیدونه یه دونه شدی تو دنیای من
این لحظه ها دست برنمیداره جا مونده عکسی که رو دیواره
تو با منی اما دلم بی تو یک ثانیه طاقت نمیاره
من که همش تو فکرتم تو چی تو هم فکر منی چی میشه پشت در باشی همین الان در بزنی
دست من نیست اگه انقدر دلم هواتو داره اگه نمیتونه تنهات بذاره
تو که خوب میدونی نداره چاره
جانا به جز از عشق تو دیگر هوسم نیست سوگند خورم من که به جای تو کسم نیست
امروز منم عاشق بی مونس و بی یار فریاد همی خواهم و فریاد رسم نیست
میمیره دلم واسه تو واسه اون نگاه خاص تو
